ازحموم اومدم بیرون...اومدم برقوخاموش کنم برق گرفتتم...واسه مادربزرگم تعریف کردم
یه دقیقه فکر کرد بعد میگه:برقم برقای قدیم...میگرفت درجا طرفو خشک میکرد...!!!
یعنی محبت میچکه ازشون!!!